سفر دو روزه به تهران و دیدن دوستانم
9 تیر با ماشین خودمون رفتیم تهران چون بابایی سامسونگ کاری داشت از منم خواست تا باهاش برم تا تنها نره منم بعد کلی تفکر تصمیم گرفتم برم هم برا خرید هم برای دیدن دوست جونام . و شما موندی پیش مامان نجیب و خدا میدونه که چجوری ازت جدا شدم هی چشمام پر میشد و هی به خودم دلداری میدادم شما رو اول به خدا بعد به مورد اعتمادترین کسم سپردمو رفتیمممممممم. بعد 8 ساعت رسیدیم تهران اول هتلمونو پیدا کردیدم خیلی هتله خوشگلی بود بعد رفتیم فست فود پیدا کنیم اونقدر وسواس نشون دادیم تا ساعت 12 شد اخرش یه جایی رو رضایت دادیم و شام خوردیمو برگشتیم هتل. دوشنبه 10 تیر بعد اینکه صبحانه رو تو هتل خوردیم بابایی رفت دنبال کاراش و من رفتم 7تیر برا ...
نویسنده :
نير
1:36